هر روز نرین ببینینش؟

چرا بقیه این شکلی نیستن؟

اصن شرایطشو داشته باشی

چجوری میتونی نری دستاشو بگیری تا کل دنیا از یادت بره؟

 

 

+هیچوقت اونایی که دیر به دیر همو میدیدن و درک نکردم

و همیشه هم دوست داشتم مثل اونا باشم

 

++یکی از دوستام ماهی یبار همو میبینن نمیدونم چجوری میتونن واقعا ولی قطعا موفق ترن


برای تولدش خیلی خودمو جر واجر کردم که بتونم سورپرازش کنم چقدر راه رفته بودم که کادوهاشو بگیرم بماند (وی شب تولد هزار بار یاداوری کرد که باید منو بذاری رو سرت حلوا حلوا کنی بخاطرش :D ) مرخضی گرفتم به یهو بهونه ای و عصرش یکم ریموت کار کردم که شک نکنه باهاش شب قرار گذاشتم که بریم کافه(چون دیگه تولد لو رفته بود سوقش دادم سمت کافه) سالاد سزار،چیکن برگر،سیخ مزه که شامل سوسیس و کراکت بود،سیخ میوه،ژله،سیب زمینی سرخ کرده درست کردم میزو با شمع و گلبرگ تزیین کردم
دارم از درد میمیرم یه چیزی مث سنگ تو کمرم قفل شده حالت تهوع دارم بدنم درد میکنه دلم به شدت درد میکنه احساس میکنم تمام بدنم گُر گرفته تمام احساساتم به بالاترین میزانش رسیده و فقط میخوام گریه کنم هنوز تایم کاریه و من کارم عقبه ظرف‌هارو نشستم ناهار درست نکردم و در نتیجه نخوردم شام درست نکردم یه عالمه کار عقب مونده هم دارم از قبیل درس خوندن و . همه اینا بخاطر اینه که شدم! چندروزه به خودم میپیجم و الان به اوجش رسیده نصف ماه و درد و مشکلات مختلف داریم با
نمیدونم چم شده هر روز و هر ساعت دارم به از ایران رفتن فکر میکنم تا همین یه سال پیشم به رفتن فکر نمیکردم و میگفتم همینجا آرزوهامو میسازم کنار خانوادم و شاید الان چون درست به دوری ازشون فکر نمیکنم انقدر راحت میگم میخوام از ایران برم نمیدونم ولی قطعا آدمایی که اطرافم از ایران رفتن بی تاثیر نیستن تو این تصمیمم مگه چقدر عمر میکنیم که کل زندگی و جوونیمونو هدر دادن! الان دلم میخواد بشینم یه برنامه دقیق بنویسم واسه کارایی که باید بکنم تا بتونیم دو سال دیگه ازین
موقع آشپزی میاد اذیتم میکنه بوسم میکنه غذایی که میپزم و با ذوق میخوره موقعی که نشسته تلویزیون میبینه میرم میشینم رو پاش و بغلشم میکنم شب‌ها باهم فیلم میبینیم و کلی خوراکی میخوریم کلی شطرنج و تخته بازی میکنیم عاشق تنها بودن‌هامونیم من عاشق این زندگیم. ولی امشب که نیس همش فِسَم وقتی هم برای زندگی مشترکت وقت میذاری هم دوستات خیلی حس خوبی بهت میده امشب رفته پیش دوستاش و من کلی خوشحالم عاشق اینم که زندگیمون بیشتر شبیه به دوستیه تا این زن و شوهرهای توی فیلما
موقعی که میخواین ازدواج کنین خیلی خوب فکر کنین همه چیز و در نظر بگیرین اینکه با تفریحات همدیگه خوشحال میشین یا نه مثلا اگه یکیتون عاشق مهمونی رفتنه و نتونسته اون چیزایی که میخواد و تو مجردی انجام بده و شما مهمونی رفتن دوست ندارین این مشکله! اوایل ازدواج خیلی حال میکنید باهم و اوکیه یکم که بگذره دیگه اونا نیست مهم اینه که چقدر شبیه هم هستین :)

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موج کویر برند اول دنیای از خوشمزه ها مهاجرت و زندگی در مکزیک تور آنکارا جیم نیوز یه جای خوب noelblkxhgce72 Site